عوامل زیادی بر مصرف خوراک طیور تأثیر گذار است و براساس آن، میزان دریافت مواد مغذی و بازدهی طیور تعیین میشود. اگرچه طیف این عوامل بسیار گسترده است، اما در اینجا بر عوامل مدیریتی و محیطی، خوراک، آب و عوامل فیزیکی تمرکز می نمائیم.
عوامل مدیریتی و محیطی نقش مهمی در کنترل میزان مصرف خوراک و بازده دارند. بنابراین، پرورش دهندگان طیور باید تکنولوژی کنونی و پژوهشهای انجام شده اخیر با هدف بهینه سازی شیوههای مدیریتی و محیط خرد را، برای مصرف خوراک بهتر و بهرهوری بیشتر به کار گیرند.
در ادامه به بررسی این عوامل میپردازیم، با ما همراه باشید. (در صورت تمایل میتوانید این مطلب را در قالب پادکست بشنوید)
طبق مطالعات انجام شده بر روی مرغهای تخمگذار، خوراک مصرفی هر مرغ در دستههای بزرگ نسبت به دستههای کوچکتر در کل چرخه تولید کمتر است اما ضریب تبدیلِ خوراک به تولید تخم مرغ با بزرگ شدن اندازه گله بهبود مییابد. این امر احتمالاً به دلیل مدیریت خوراک دهی بهتر صاحبان گلههای بزرگ بوده و به این وسیله از هدر رفتن غیرضروری خوراک جلوگیری شده است.
میزان بالای ذخیرهسازی (۴۰-۳۰ کیلوگرم در متر مربع) در مقایسه با میزان متعادل (۲۴ کیلوگرم در متر مربع) حتی در صورت وجود فضای کافی برای فیدر، بر دریافت خوراک و بازده آن در مرغهای گوشتی اثر منفی میگذارد. تأثیر منفی میزان ذخیرهسازی و بکارگیری خوراک را میتوان عمدتاً به دسترسی محدود به خوراک، افزایش تنش گرمایی، افزایش سطح آمونیاک و شیوع عوامل بیماریزا نسبت داد. با این وجود بسیاری از این اثرات میتوانند با تهویه مناسب و سایر روشهای مدیریتی و خوراک دهی کاهش یابند، که در ادامه به آن میپردازیم.
دمای بالا، بیشترین تأثیر قابل توجه را بر میزان مصرف خوراک، به ویژه در مرحلهی پس از تخمگذاری دارد، زیرا دمای محیط با با انرژی متابولیسمی رابطه عکس دارد.
همچنین تحت تنش گرمایی، بازده خوراک برای افزایش وزن کاهش مییابد. گزارش شده است که افزایش وزن مرغ در سن ۴ تا ۸ هفتگی در دمای ۲۱ درجه سانتیگراد ۱/۲۲۵ گرم بوده و در ۲۶ درجه سانتیگراد به صورت خطی به ۱/۰۸۷ گرم کاهش یافته است. چنین مشکلی بیشتر از قرار گرفتن دائم در معرض گرما بروز می نماید تا قرار گرفتن موقت، زیرا مرغها فرصتی برای حرکت به سمت دمای مناسبتر نخواهند داشت. تنش گرمایی نه تنها بر میزان دریافت خوراک و بکارگیری آن تأثیر میگذارد، بلکه بر کیفیت لاشه نیز تأثیرات منفی دارد.
این امر عمدتاً به دلیل تقسیم نامطلوب انرژی متابولیسمی مصرف شده است، زیرا قسمت عمده آن به صورت چربی و قسمت کمی نیز به عنوان پروتئین رسوب میکند.
مطالعات اخیر یک سیستم روشنایی متناوب را بررسی کرده است که در آن مرغها در معرض یک ساعت نور و سه ساعت تاریکی قرار دارند که این چرخه در روز شش بار تکرار میشود. نتایج بررسی مرغهای گوشتی تحت روشنایی متناوب نشان داد اگرچه میزان مصرف خوراک کاهش یافت اما در مقایسه با مرغهای گروه کنترل تحت روشنایی مداوم، بازدهی خوراک بهتر و افزایش وزن مرغهای گوشتی بیشتر بوده است. این بهبود در عملکرد، به استراحت مرغها در دوره تاریکی نسبت داده شده، بنابراین کاهش انرژی مورد نیاز برای نگهداری، اجازه میدهد انرژی بیشتری برای خوراک جهت رشد بکار گرفته شود. همچنین تصور میشود که پس از تخلیه دستگاه گوارش در طی دوره تاریکی، مرغها خوراک را بهتر مصرف میکنند.
همچنین رنگ نور بر استفاده و کارآیی رشد خوراک تأثیر میگذارد. به طور کلی، مرغها ترجیح میدهند خوراک را زیر نور سفید مصرف کنند زیرا این امر به آنها در شناسایی تفاوتهای بافتی خوراک کمک میکند در حالی که در نور رنگی نمیتوانند این تفاوتها را مشاهده کنند. در برخی موارد، ممکن است پرورشدهندگان طیور به سمت استفاده از رنگهای روشن دیگر جهت کاهش مشکلات گوناگون تولید، کشیده شوند. در موارد دیگر، ممکن است، از نورهای آبی یا سبز برای آرام نگه داشتن مرغها استفاده شود تا با کاهش تولید هورمون گنادوتروپین(gonadotropin) در هیپوتالاموس(که به طور کلی مرکز اعمال غریزی است) بسیاری از تلفات ناشی از بیش فعالی را کاهش دهد.
نتیجه در مصرف خوراک و بهرهوری رشد مرغهایی که تحت چنین نورهای رنگی پرورش مییابند ممکن است همیشه مانند نور سفید مناسب نباشد. با این حال، هنگامی که رنگ نور را با عوامل دیگری مانند شدت نور و رنگ خوراک همراه کنیم، نتایج بهتری میتوان بدست آورد. در برخی مطالعات، میزان دریافت خوراک و عملکرد رشد در نورهای آبی یا سبز شدید، بهبود یافته اند. در مطالعات دیگر، با دادن خوراکی که با قرمز رنگ شده در زیر نور آبی نیز بهبودهایی حاصل شد، اما هنوز هیچ ترکیب دیگری از نور و رنگ خوراک بررسی نشده است.
در بعضی موارد ممکن است مرغها در یک مزرعه معین در معرض تنش صوتی تولید شده از یک منبع خارجی مانند برخاستن یا فرود هواپیما در فرودگاههای اطراف یا منابع داخلی همچون ژنراتور برق، تجهیزات تهویه و غیره قرار بگیرند.
سطح سر و صدا اغلب بر حسب دسی بل اندازهگیری میشود و سطح بحرانی که در آن مرغها تحت فشار قرار میگیرند ۸۵ دسی بل یا بالاتر در نظر گرفته میشود. با طولانی شدن زمان قرار گرفتن در معرض صدا، تنش شدیدتر خواهد شد. در این حالت، به دلیل تغییر در عملکرد سیستم عصبی و غدد درونریز که بر زمان ماندگاری و عبور خوراک از دستگاه گوارش تأثیر میگذارند، ازده مصرف خوراک حدود ۱۵ تا ۲۵ درصد کاهش مییابد، بنابراین بر توانایی مرغ در خوردن بچهای جدید خوراک تأثیر میگذارد.
از زمان ورود مرغها به مزرعه، باید بلافاصله خوراک و آب تمیز و تازه در دسترس آنها باشد زیرا برای به حداکثر رساندن پتانسیل ژنتیکی و بهره بردن از اشتهای زیاد مرغهای امروزی امری ضروری است. در ادامه چند به نکته اساسی برای اطمینان از مصرف کافی و حفظ عملکرد بالا میپردازیم.
خوراکهای پلت شده معمولاً منجر به افزایش تراکم و مصرف جیره غذایی میشوند و همچنین رشد و بازده خوراک را بهبود میبخشند.(در بخش تأثیر خوراک پلت شده بر بهرهوری مرغ گوشتی و مرغ تخمگذار به صورت کامل این مبحث را بررسی کردیم)
اگرچه کیفیت خوراک پلت شده ممکن است بلافاصله پس از خروج از کارخانه خوراک مناسب به نظر برسد، کیفیت آن در زمان مصرف دسته در مزرعه است که اهمیت دارد. بنابراین، تمام تلاش باید در جهت بهبود کیفیت پلتهایی باشد که وارد آبشخور خوراک مرغهای گوشتی میشوند.
برخی از علوفه طبیعی برای مرغ ها نسبتاً نامناسب هستند زیرا خوش طعم نیستند. به عنوان مثال، مرغها از جیرههای غذایی که حاوی مقادیر زیاد جو، چاودار یا گندم سیاه هستند در مقایسه با زمانی که حاوی ذرت زرد هستند دوری میکنند. آنها همچنین از جیرههای غذایی حاوی مواد غیرمعمول مانند پروتئینهای تک یاخته، ضایعات فرآوری میوه، گیاه دریایی و غیره در مقایسه با جیرههایی که مواد مغذی اصلی را از علوفه طبیعی تهیه میکنند، دوری میکنند.
حتی با وجود علوفههای طبیعی که بسیار خوش طعم محسوب میشوند، ممکن است عواملی همچون ترشیدگی چربیها، کپک زدن قندها و فساد پروتئینها، بر طعم آنها تأثیر منفی بگذارند، به ویژه هنگامیکه خوراک پس از مدت طولانی ذخیرهسازی مورد مصرف قرار گیرد. خراب شدن این مواد مغذی مهم، طعم و بویی که خوشایند مرغها نیست ایجاد میکند که یک عامل کلیدی در کارآیی ضعیف خوراک است.
مشکل طعم ممکن است در خوراکهای تازه تولیدشده نیز وجود داشته باشد. در بسیاری از موارد، تولید بچهای مختلف خوراک که همهی آن به طور یکنواخت خوش طعم باشد، بدون کمک طعم دهنده غیرممکن است. این امر به دلیل تنوع محصولات جانبی، شرایط متفاوت خاک و محصولات کشاورزی و فرآیندهای گوناگون تولید است. همچنین افزودنیهای خوراکی استفاده شده در بچهای مختلف ممکن است در طعم تغییر ایجاد کنند. به عنوان مثال، چربیها ممکن است از روغنهای حیوانی غیرخوراکی با انواع ناخالصیها و خوراک آلودهکننده بیمزه تهیه شده باشند. به همین ترتیب، مواد معدنی و ویتامینها نیز ممکن است از پریمیکسهای دارای عوامل و افزودنیهای با عطر و طعم نامناسب تأمین شوندکه همه این عوامل سبب تغییرات در مصرف خوراک ناشی از«شوک چشایی» میشوند.
افزودن طعم دهندههای خوراکی در چنین مواردی به جلوگیری از گرسنه ماندن جوجههای بسیار جوان کمک میکند، و به حفظ اشتهای آنها کمک میکند تا زمانی که به تدریج خوراکهایی که در ابتدا از آنها اجتناب میکردند بیشتر مصرف کنند. همچنین، خوراکی که به وسیله افزودن طعم دهندهها خوش طعم میشود نسبت به خوراکی که طعم خوبی ندارد راحتتر هضم میشود و بنابراین بازده تبدیل بالاتری خواهد داشت.
برخی از مواد غذایی مانند دانههای سویا خام حاوی عواملی ناشناخته هستند که از فعالیت آنزیمی لوزالمعده و هضم پروتئینهای موجود در غذا جلوگیری میکنند. بنابراین، مرغهایی که به آنها دانه سویا خام داده شده، اغلب مصرف کم و کاهش بازده خوراک را نشان دادهاند. در یک پژوهش، هنگامی که تا سن شش هفتگی، از سویای خام به عنوان تنها منبع پروتئین در جیره غذایی به جای دانه سویا پخته شده استفاده شد، میانگین دریافت خوراک مرغهای گوشتی از ۲/۹۵۵ گرم به ۲/۴۰۰ گرم و بازدهی خوراک از ۲/۴۵ به ۱/۹۷ کاهش یافت. با بزرگ شدن مرغها، میزان دریافت و بازده خوراک تقریباً در هر دو حالت تغذیه با دانه سویا خام و پخته شده برابر بود.
اثرات سن در استفاده از سویا خام توسط مرغها را میتوان اینگونه توضیح داد که در مرغ های بزرگتر وزن لوزالمعده نسبت به وزن بدن کاهش یافته است، که بالغ بر کمتر از ۰/۳ درصد وزن کل مرغ است. فعالیت لوزالمعده در این مورد و روند مربوط به استفاده از پروتئین در مقایسه با مرغهای جوان که نسبت به وزن بدن خود لوزالمعده بزرگتری دارند، کمتر در معرض اثر مهارکننده تریپسین(آنزیم لوزالمعده) است. در این حالت، باید مقدار دانه سویای خامی که به مرغها داده میشود به میزان بیشتری محدود شود تا به میزان دریافت خوراک و کارآیی بهتری دست یافت.
عواملی همچون پر بودن فیدر، دمای پایین محل نگهداری مرغها، وجود جانوران جونده، انگلها و بیماریها و ریخته شدن خوراک میتواند منجر به افزایش مصرف ظاهری خوراک مرغ گوشتی شوند و بنابراین یک تصویر نادرست از بازده و عملکرد گله ایجاد میشود. اگرچه به سختی امکان دارد که هر پرورش دهنده امروزی درگیر همه این عوامل شود، اما جای تعجب است که چه تعدادی با چندین عامل در مزارع خود درگیر هستند. این مشکل کاملاً تحت کنترل پرورشدهنده است و هزینه اصلاح آن کم یا ناچیز است. با این حال به نظر میرسد حتی در بهترین شرایط مدیریتی نیز رسیدن به میزان اتلاف خوراک کمتر از ۲٪ دشوار است.
بین مصرف آب با مصرف خوراک همبستگی وجود دارد بنابراین هرگونه کاهش در مصرف آب ناشی از ناتوانی در تأمین آن یا کمبود فضای آب دادن، منجر به کاهش مصرف خوراک بسته به سن مرغها و محدودیت آب میشود.
نشان داده شده است که تعدادی از عوامل جسمی با میزان مصرف خوراک رابطه نزدیک دارند، مانند:
حجم دستگاه گوارش– مرغهایی که در طول دوران رشد و نمو جنینی حجم دستگاه گوارش آنها نسبت به کل بدن، بیشتر است میزان خوراکی نزدیک به اندازه ظرفیت دستگاه گوارش خود مصرف میکنند، در حالی که در صورت کوچک بودن دستگاه گوارش، تنها به اندازه درصد کمی از ظرفیت آن خوراک مصرف میکنند. سطح پرز نیز در حالت قبلی حدود ۲۰ برابر افزایش می یابد، که در نتیجه قابلیت هضم را افزایش میدهد و از این رو دریافت خوراک را بهبود میبخشد.
پرزهای چشایی – علیرغم وجود پرزهای چشایی کمتر در مرغها نسبت به گونههای پستانداران، ممکن است واکنش این پرزها به مواد تشکیل دهنده خوراکی که چندان خوش طعم نیستند در بین خطوط مختلف، متفاوت باشد و در نتیجه اختلاف در میزان دریافت خوراک به وجود آید. این بدان معناست که با وجود یکسان بودن تعداد پرزهای چشایی، ممکن است برخی از مرغها به دلیل واکنش کم این پرزها به خوراکی که طعم خوبی ندارد، خوراک بیشتری نسبت به بقیه مصرف کنند. این مورد قابل دستکاری ژنتیکی است و میتوان از آن برای کنترل میزان مصرف خوراک از طریق گزینش خطوط مرغها استفاده شود.
ژنها و هورمونها – افزایش مقدار لپتین، یک محصول ژنی که در اصل در بافتهای چربی تولید میشود، از طریق عملکرد در مکانهای خاص هیپوتالاموس به تنظیم اشتها کمک میکند. عملکرد مشابهی در مورد برخی هورمونهای تیروئید مانند T3 نیز مشاهده شده است. همانطور که اثبات شده است افزایش میزان T3در گردش خون اغلب با افزایش مصرف همراه است، کاهش آن نیز منجر به خودداری از مصرف خوراک میشود.
پوشش پر– بعضی از مرغها به دلیل نوک زدن سایر مرغها، اصلاح نادرست نوک، خراش و یا دوره ریزش پر، پرهای خود را در قسمتهای زیادی دست میدهند. در نتیجه عایق حرارتی طبیعی آنها کاهش یافته و گرمای بیشتری از دست میدهند. این جنبه با پوشش ضعیف پر روی گردن و کمر بیشتر مشخص میشود، زیرا این قسمت ها در مقایسه با سینه یا پاها بیشتر در معرض محیط قرار میگیرند.
در این حالت، برای جبران انرژی از دست رفته دریافتی از خوراک در اثر گرما، تولید تخم مرغ کم و بازده ضعیف خوراک، که به عنوان مقدار خوراک در هر دوجین تخم مرغ بیان میشود، میزان دریافت خوراک افزایش مییابد. این امر به ویژه در مواردی که مرغها ۵۰٪ زمان نگهداری را در معرض دمای کمتر از ۲۰ درجه سانتی گراد قرار بگیرند، صادق است.
برای جلوگیری از این مشکلات، گرم نگه داشتن مرغها در فصل زمستان مهم است و تأکید تنها بر خنک نگه داشتن آنها در فصل تابستان نیست. برای مؤثر بودن این امر، ابتدا باید هزینه گرمایش در برابر افزایش مصرف خوراک مورد انتظار به دلیل پوشش کمپر، متعادل شود.
در این مطلب به بررسی عوامل محیطی و مدیریتی که بر میزان مصرف خوراک مرغها و در نهایت میزان دریافت مواد مغذی و بازدهی آنها تأثیرگذار هستند پرداختیم و دریافتیم بسیاری از این عوامل به سادگی، با هزینه نه چندان زیاد و تغییر شیوههای مدیریتی قابل کنترل هستند. به این ترتیب با توجه به اهمیت هر یک از عوامل گفته شده میتوان ضریب تبدیل خوراک طیور را بهبود بخشیده و درنتیجه میزان سوددهی خود را افزایش دهید.